جعفر نام، استاد دانشگاه قم در گفتوگو با خبرگزاري بينالمللي قرآن(ايکنا)، در پاسخ به سؤالي در مورد اينکه ما اگر تاريخمندي قرآن را حتي در يک سطح از آن که نظريه شما هم بر آن است بپذيريم در منافات با اعجاز قرآن قرار خواهد گرفت و آن را زير سؤال ميبرد، گفت: اگر اعجاز زير سؤال برود هيچ مشکلي پديد نمي آيد؛ چنان که سيد مرتضي منکر اعجاز متن قرآن بود.
وي با بيان اينکه سيدمرتضي در زمان خودش، مرجع تام شيعه را داشته است و کم شخصيتي نيست، افزود: ايشان معتقد بود که متن قرآن، معجزه نيست و همه وجوه بيان شده براي اعجاز را رد کرده و کتابي با عنوان «الموضح عن جهت الاعجاز القرآن» را هم در اين مورد نوشته است.
نام با بيان اينکه وي معتقد است که نظم و فصاحت و بلاغت قرآن، معجزه نيست. وي گفته است که فصاحت و بلاغت را عرب از ابتدا داشته است و چيزي نبوده که در قرآن به ظهور رسيده باشد. فصاحت و بلاغت يعني رسايي و شيوايي بيان که اعراب نيز وقتي با هم حرف ميزدند، طوري سخن نميگفتند که حرف هم را نفهمند و قرآن نيز طبق عرف مردم در آن دوره عمل کرده است و مانند عرب، به طور فصيح و بليغ سخن گفته است.
اين استاد دانشگاه اظهار کرد: قرآن براي هدايت انسان نازل شده و اگر طوري حرف ميزد که مردم نفهمند، بُعد هدايت قرآن، مختل ميشد.
و نظم قرآن نيز قطعا در خطابه ها و اشعار عرب وجود داشته و پديد آوردن يک نظم جديد هم معجزه تلقي نمي شود.مثلا کسي مانند نيما يوشيج که نظم جديدي در شعر ايجاد کرد آيا معجزه کرده است؟.
وي تاکيد کرد: البته صداقت پيامبر (ص) و امين بودن وي براي اثبات حرفش کافي بوده است و بيانات پيامبر (ص) مستقلا حجيت دارد؛ اينکه پيامبر فرمود: بتها را نپرستيد و به يتيمان برسيد و کار زشت انجام ندهيد سواي از تاکيد قرآن، خود سخن وي، حق است و از سوي فردي بيان شده است که در طول زندگي صداقت و امانت وي قابل اثبات است.
نام در پاسخ به اين سؤال که اين سخن شما اين مسئله را به ذهن متبادر ميکند که سطح کلام قرآن با کلام بشر آن دوره يکي است؟ بيان کرد: اگر سطح کلام خدا با کلام بشر همسطح نبود چگونه امکان فهم آن براي مردم وجود داشت؛ اگر علم الهي به الفاظ عربي در نميآمد، مردم چگونه بايد آن را درک کنند؛ بنابراين خدا بايد پيام خو را قالب زبان و بياني قابل درک ارائه دهد.
وي افزود: امام باقر (ع) فرمود: هر کسي معتقد باشد که قرآن، مبهم است هم خودش و هم مردم را هلاک کرده است؛ اگر قرآن با زباني غير رسا عنوان شده باشد بعد هدايتگري مختل است.
وي در پاسخ به اين سؤال که شما معتقد هستيد که الفاظ قرآن، وما معجزه نيستند، ولي اگر از لايه ظاهر بگذريم چه وضعي مييابند اظهار کرد: ما اصلا حق نداريم که قر آن را تاويل کنيم؛ زيرا تاويل همان تفسير به راي است و همين ظاهر، مراد بوده است؛ ظاهر همان معنايي است که به ذهن سبقت ميجويد؛ ما اگر مطلبي را بگوييم و معناي ظاهر را قصد نکنيم خلاف بلاغت است.
نام در پاسخ به اين سؤال که اگر بياني از معصوم (ع) در ذيل آيه داشته باشيم آيا باز هم تفسير به راي است؟ بيان کرد: تفسير و برداشت ما متکي به روايت نميتواند باشد، زيرا خود قرآن بالذات بايد پيام روشن و فصيح و بليغي داشته باشد و القاي مقصود کند؛ اگر معتقد باشيم قرآن قابل فهم نيست و سخن ائمه بايد آن را بيان کند، شان قرآن را تنزل دادهايم؛ يعني نعوذبالله قرآن، هدايتکننده نيست و خداوند نميدانسته چگونه سخن بگويد که مردم پيام او را درک کنند، ولي ائمه (ع) ميدانستهاند.
جعفر نام، عضو هيئت علمي دانشگاه قم، در گفتوگو با ايکنا گفت: وحدت براساس مشترکات شکل ميگيرد و چون مشترکات حتي در ميان يک فرقه مذهبي هم به صورت مطلق وجود ندارد، مراد از وحدت، مطلق نيست.
وي با تأکيد بر اينکه بايد تکثر را بپذيريم تا به وحدت برسيم افزود: وقتي قرآن حتي اهل کتاب را به مشترکات (کلمه سواء) دعوت ميکند تکليف وحدت ميان شيعه و سني با اين همه مشترکات روشن است.
استاد دانشگاه قم با اشاره به آيه 48 مائده «لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهَاجًا» بيان کرد: خداوند خواسته است که امتهاي مختلفي وجود داشته باشند؛ اگر بر اين باور باشيم که قرار نبوده همه به يک دين و شريعت باشند، اختلافات را خواهيم پذيرفت و آن را وارد عرصه اجتماعي و تعاملات نخواهيم کرد؛ خداوند از امتهاي مختلف با هر شريعت و منهاجي که هستند خواسته است تا در کارهاي خير از يکديگر سبقت بگيرند؛ همان طور که فرموده است «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ.» و چون دستورات قرآن جهاني است اين دستور هم براي همه انسانها است.
نام با تأکيد بر اينکه عقايد مختلف نبايد سبب خصومت شود، اظهار کرد: برخي تصور ميکنند که دستور قرآن مبني بر «اَشِدّاءُ عَلَي الکُفّار» يعني شديد بودن و خصومت داشتن و نزاع با هر نوع کافري است، در صورتي که مراد کافر حربي است؛ بنابراين وقتي اسلام خصومت در برابر کفاري را که کاري با مسلمين ندارند، نميپسندد، ما چرا بايد بيجهت بخواهيم ميان فرق اسلامي تفرقه ايجاد کنيم.
شدت در برابر کافر حربي
استاد دانشگاه قم با اشاره به آيه هفتم سوره مبارکه ممتحنه «عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَکُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً» تصريح کرد: مراد از «الَّذِينَ عَادَيْتُمْ» کفاري هستند که با مسلمانان سابقه خصومت و جنگ داشتند. خداوند فرموده: اميد است که خدا ميان شما و ميان کسانى از آنان که [ايشان را] دشمن داشتيد، دوستى برقرار کند؛ يعني دشمني با کفار حربي هم الي الابد نيست و اگر آنها با شما مقاتله ندارند، شما هم کاري با آنان نداشته باشيد؛ همچنين قرآن کريم فرموده است که «. وَ لَا يَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا.» يعني نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد که عدالت نکنيد، عدالت کنيد.
وي اظهار کرد: گاهي آن قدر دايره وحدت را تنگ ميکنيم که وحدت ميان دو نفر هم ممکن نميشود و اين در حالي است که قرآن بر وحدت تأکيد زيادي دارد؛ سب و لعنها به بزرگان فرقههاي مذهبي با روح قرآن سازگاري ندارد و سبب تشديد خصومت ميان مسلمين ميشود. متأسفانه برخي افراد مشترکات فراوان شيعه و سني را ناديده گرفته و بر برخي اختلافات دامن ميزنند و گاهي برخي آيات را هم بر خلاف ظاهر معنا ميکنند تا به مقصود خود برسند.
استاد دانشگاه قم ابراز کرد: موارد اختلاف عقيده ميان شيعه و سني در رابطه افراد هر فرقه مذهبي با خداي خودشان تعريف ميشود و ما تنها ميتوانيم با نشست و برخاستهاي علمي عقايد خود را تبيين کنيم، ولي کسي نميتواند اعتقادي را بر ديگري تحميل کند؛ ممکن است پيروان يک فرقه معتقد باشند که با امامت به سعادت ميرسند و برخي عقيده ديگري داشته باشند؛ در اينجا بحث بر سر درست بودن و غلط بودن اعتقادات نيست بلکه قرار است مسلمين در کنار هم زندگي کنند و راه آن تأکيد بر مشترکات است.
نام با ذکر اينکه پيروان هر دين و مذهبي ممکن است به تصور خودشان در نزد خداوند حجتي داشته باشند، ادامه داد: بنابراين اختلافات مذهبي و ديني نبايد مبناي تبعيض حقوق و نزاع و درگيري ميان مردم يک کشور يا کشورهاي ديگر شود. البته مگر کساني که سر تخاصم داشته باشند. بايد بدانيم خداوند هر کسي را به اندازه عقل او جزا خواهد داد.
راههاي وحدت عملي
وي با بيان اينکه براي رسيدن به وحدت عملي بايد پيروان اديان و مذاهب بتوانند همانند همه مردم از حقوق اجتماعي يکساني برخوردار باشند، تصريح کرد: حتي ايرادي ندارد فردي يهودي بتواند در شوراي يک شهر يا جايي که نياز به تصميمگيري ديني نيست، عضو شود. برخي براي دامن زدن به تفرقه ميان شيعه و سني به يکسري احاديث ضعيف و يا جعلي تمسک ميکنند که اين کار با قرآن سازگار نيست.
استاد دانشگاه قم در پاسخ به اين سؤال که به هر حال، يک مذهب حق است و حتي در روايات داريم که نماز فرد بدون ولايت، پذيرفته نيست، بيان کرد: عرصه اجتماعي فضاي تعيين تکليف براي حقانيت يک دين و مذهب نيست، وحدت يعني نپرداختن به اختلافات و تمسک به مشترکات؛ بنابراين اگر حتي چنين رواياتي، ضعف سندي و يا متني هم نداشته باشد باز مگر ميتوانيم با دعوا، حقانيت يک مذهب را ثابت کنيم؟ آيا با کشاندن اين اختلافات به منابر و صحنه اجتماع چيزي اصلاح خواهد شد.
نام در پايان گفت: الان وجود کليسا در تهران پذيرفته شده است، ولي مثلاً براي ساخت مسجد براي پيروان يک مذهب ديگر مجوز داده نميشود يا گاهي ميبينيم که يک نفر ممکن است، چون مذهب ديگري دارد نميتواند در استاني مسئول شود؛ به نظر من اين موضوع کمکي به وحدت نخواهد کرد؛ لذا بايد شهروندان يک کشور همه در حقوق اجتماعي برابر باشند و براي اثبات حقانيت يا عدم حقانيت يک دين و مذهب در سطح نخبگاني و علمي اين موضوع دنبال شود.
جعفر نام، عضو هيئت علمي گروه علوم قرآن و حديث دانشگاه قم، در گفتوگو با ايکنا، به ارائه تحليل در زمينه بروز حوادث و بيماريها و نقش دين در مواجهه با آنها پرداخت و بيان کرد: ارتباط دادن اين حوادث و بيماريها با بُعد الهياتي، ديني و مذهبي کار دشواري است و اگر بخواهيم اينطور تحليل کنيم که اين حوادث در اثر گناهان به وجود ميآيند، با يکسري تناقضها مواجه ميشويم.
وي تصريح کرد: مثلاً اگر بنا را بر اين بگذاريم که اين بلايا بر اثر گناهان صورت ميگيرد، ميبينيم که در کشورهايي که مذهبي نيستند و خدا را قبول ندارند و از طرفي جناياتي هم انجام ميدهند، گاهي اين بلاياي طبيعي و بيماريها، در آن کشورها رخ نميدهد. اگر رابطهاي بين مجازات الهي و گناه وجود داشته باشد، بايد در همه موارد صادق باشد و يک تئوري وقتي صادق است که مورد نقض نداشته باشد.
اين عضو هيئت علمي دانشگاه قم افزود: همچنين نبايد بگوييم که اگر استغفار کرديم، بلا دفع ميشود، چون در مواردي ميبينيم که براي همين رابطه استغفار و دفع بلا نيز موارد نقض وجود دارد. در بسياري از موارد که کمآبي وجود داشت و باران نميباريد، عدهاي از بزرگان نماز باران ميخواندند، اما هرگز باراني نباريد و در نتيجه سرخوردگي ديني به وجود آمد.
نام بيان کرد: البته در مواردي نيز دعا مقرون با توفيق بوده است و ما احساس کردهايم وقتي دعا کرديم، شفا يافتهايم و يا وقتي نماز باران خوانديم، باران آمده است. اگر بخواهيم تئوريپردازي کنيم، اين تئوري نبايد موارد نقض داشته باشد. دعا چنان فرمول مشخصي ندارد که اگر آن را به کار بزنيم، قطعاً نتيجه بگيريم. گاهي دعا ميکنيم، اما دعاي خود را نتيجهبخش نمييابيم.
وي افزود: اگر شما به آب 100 درجه حرارت بدهيد، آب به جوش ميآيد، چون فرمولش مشخص است، اما دعا فرمول مشخصي ندارد و لذا بسا اتفاق افتاده است که کسي دعا خوانده که مشکلش حل شود؛ اما حل نشده است. در نتيجه از دين گريزان شده است. در خانوادههاي مذهبي مشاهده ميشود که گاهي به فرزند خود گفتهاند که مثلاً اگر ميخواهي در کنکور قبول شوي، دعا کن و او هم دعا کرده و بعد هم قبول نشده و بعد او از دين سرخورده و گريزان شده است؛ به همين دليل اظهار ميشود، گره زدن حوادث طبيعي به دين آفتزاست و موجب ميشود که همين مقدار ديانتي که مردم دارند نيز به کلي از دست برود. شما امروزه ملاحظه ميکنيد که برخي از علما و بزرگان ما که ميگويند حرمهاي مقدس شفاخانه است مورد تمسخر واقع ميشوند و حتي ميان خود علماي ما نيز چالش رخ داده است. برخي ميگويند در اين موارد بايد تابع علم باشيم و وقتي متخصصان پزشکي ميگويند اجتماعات را تعطيل کنيد. ما بايد تعطيل کنيم، اما از طرف ديگر برخي ميگويند تعطيلي حرمها و تجمعات مذهبي هتک حرمت است و نتايج منفي براي ديانت دارد.
اين عضو هيئت علمي دانشگاه قم در پاسخ به اين پرسش که نحوه مواجهه ديني با اين حوادث چگونه بايد باشد؟ ابراز کرد: پزشکان ميگويند که اگر آرامش رواني داشته باشيد، ميتوانيد ويروس کرونا را شکست دهيد. حتي برخيها ميگويند تأثير عوامل طبيعي و فيزيکي در ابتلاي به ويروس کرونا بسيار اندک است و آنچه تأثير عمده دارد و بيمار را به مرگ ميکشاند، اين است که بيمار آرامش خود را از دست بدهد و دچار هراس و استرس شود؛ اما اگر به خودش آرامش دهد و بگويد موفق ميشوم و ميتوانم اين بيماري را شکست دهم، بيماري را شکست خواهد داد. کارکرد مثبتي که دين در اين زمينه ميتواند داشته باشد، آرامشبخشي به بيمار است. کسي که معتقد و متوکل به خدا و راضي به مقدرات الهي است بهتر ميتواند بر بيمارياش غلبه پيدا کند و به سلامت برسد.
عضو هيئت مؤسس انجمن علوم قرآن و حديث تصريح کرد: اين رويکرد در ادبيات ديني ما نيز چنين مؤيداتي دارد؛ چنان که در زمينه آرامش بخشي دين آمده است: «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ يعني با ياد خدا دلها آرامش مييابد». کارکرد ديگر دين، عبارت از بازدارندگي از جرم است. اين هم در ادبيات ديني مؤيداتي دارد؛ چنان که آمده است: «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ؛ نماز از کارهاي زشت و ناپسند بازميدارد».
صاحب تأليف «درآمدي بر معناشناسي قرآن» بيان کرد: بر کارکردهاي مثبت دين، که با تجارب علمي هماهنگ و قابل اثبات است، تأکيد شده و ميتواند جاذبه داشته باشد؛ اما تأکيد بر کارکردهايي مثل شفابخشي دعا و يا حل مشکلات طبيعي با دعا که با موارد نقضي روبهروست، قابل توصيه نيست؛ چون چهبسا باعث سرخوردگي و دينگريزي شود.
انتهاي پيام
درباره این سایت