مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حديث



 


جعفر نام:


گروه انديشه ــ عضو هيئت علمي دانشگاه قم با اشاره به سياق آيه هفتم سوره آل‌عمران بيان کرد: اينکه عبارت «آيه» در اين سوره را که به محکم و متشابه تقسيم شده است، به معناي عبرت بگيريم، خلاف سياق است و نمي‌تواند صحيح باشد.



به گزارش خبرنگار ايکنا؛ نشست «نگرشي نو به محکم و متشابه»، امروز، 23 آذرماه با حضور جمعي از اساتيد دانشگاه و علاقه‌مندان، در دانشکده ادبيات و علوم انساني دانشگاه خوارزمي برگزار شد که در اين نشست ابتدا روح‌الله نجفي، عضو هيئت علمي دانشگاه خوارزمي به ارائه نظريه خود پرداخت که مي‌توانيد اين نظريه را اينجا بخوانيد.

 

جعفر نام، عضو هيئت علمي گروه قرآن و حديث دانشگاه قم در اين نشست با نقد نظريه روح‌الله نجفي، عضو هيئت علمي دانشگاه خوارزمي بيان کرد: يک واژه مي‌تواند معاني متعددي داشته باشد که البته سياق، در اين زمينه تعيين‌کننده است. آقاي نجفي، «آيات» را به معناي عبرت‌ها گرفته‌اند، اما سياق در آيه 7 سوره آل‌عمران اين معنا را نمي‌رساند. در مواردي که آيات به معناي عبرت‌ها است، همنشين‌هاي خاصي وجود دارد که با توجه به آنها مي‌توان معناي آيه را عبرت گرفت. براي نمونه زماني که خداوند اشاره به ديدن آيات الهي مي‌کند، در اينجا مراد امور تکويني و عبرت‌ها است.

 

وي تصريح کرد: اگر در آيه‌اي که خداوند از عبارت «آيه» استفاده مي‌کند، عبارت‌هايي نظير تلاوت وجود داشته باشد، اين نيز يک همنشين و قرينه است که ما نمي‌توانيم مراد از «آيه» را عبرت بگيريم. براي نمونه مي‌توان به آيات «إِذا تُتْلي عَلَيهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الأَوَّلِينَ»، «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ»، «وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ» و «مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ» اشاره کرد که در اين آيات، مراد از «آيه» نمي‌تواند عبرت باشد.

 

اين استاد دانشگاه در ادامه افزود: اينکه ايشان «محکمات» را به معناي عبرت‌هاي واقع شده معنا کرده است، بسيار تکلف‌آميز است. محکمات که به عنوان صفت براي قرآن باشد، در سوره محمد(ص) داريم که مي‌گويد «وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ ذُكِرَ فِيهَا الْقِتالُ .»، در حقيقت «محکمه» با ذکر قتال عطف شده است و اگر اين را در کنار روايات بگذاريد که از صحابه و تابعان نقل شده است، مي‌بينيم که مراد از آيه محکمه را آيات احکام دانسته‌اند. علت اينکه آيات‌الاحکام به عنوان آيات محکم شمرده شده است نيز اين اينکه به اين احکام عمل مي‌شده و مورد ابتلا بوده است. آيات متشابه نيز مورد ايمان بوده و در روايات آمده است که به محکمات عمل کنيد و به متشابهات ايمان آوريد. همچنين در اين زمينه تلقي گذشتگان که نزديک به نزول قرآن بودند نيز اهميت بالايي دارد.

 

وي بيان کرد: بنابراين ما شاهدي نداريم که بخواهيم آيات محکم را به معناي عبرت در نظر بگيريم. نظر بنده اين است که آيات محکم، آيات‌الاحکام است و مراد از آيات متشابه، با توجه به سياقي که آيه 7 سوره آل عمران دارد، آيات قيامت است. در قرآن داريم که متشابه را شبيه نعمت‌هاي دنيوي گرفته است، چنانکه مي‌گويد «قَالُوا هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا». بنابراين به اعتبار اينکه نعمت‌هاي بهشتي را شبيه نعمت‌هاي دنيا مي‌داند، متشابه است، همچنان که در دنيا نيز نعمت‌هايي مانند عسل و . وجود دارد، در آخرت نيز شبيه نيز هست.

 

نام در ادامه با اشاره به معناي «ام‌الکتاب»، تصريح کرد: اينکه بگوييم مراد اين است که آيات متشابه را به آيات محکم بازگردانيم، دلالتي ندارد. همچنين در جاي ديگر قرآن که «ام الکتاب» آمده، مراد لوح محفوظ است، چنانکه مي‌گويد «وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ» که به معناي بخشي از قرآن نيست. در جاي ديگر نيز داريم که «ام» را به «قري» اضافه کرده که منظور مکه است و به قرينه اينکه بعد از آن عبارت «حولها» را دارد، مراد جايي است که مرکزيت داشته باشد.

 

وي بيان کرد: بنابراين ما برگشت متشابه به محکم را نداريم. گفته‌اند که بچه به مادر برگشت مي‌کند و از همين رو بايد متشابه را به محکم بازگرداند، اما اساساً متشابه به معناي تشبيه و تشبيه يعني چيزي که روشن است و هيچ نيازي ندارد که براي فهم معنايش به آيه ديگري ارجاع دهيم. متشابه در جاي ديگر قرآن هم به معناي آيات قيامت به کار رفته است. خداوند در سوره زمر مي‌گويد «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّه». در اينجا مراد از کتاب، تمام آن نيست، چون وقتي سوره زمر نازل شد، هنوز نيمي از قرآن نازل نشده بود و در اينجا با توجه به اينکه در آيه بعد اشاره به عذاب کرده است، مراد از متشابه عذاب هاي اخروي است.

 

نام در ادامه بيان کرد: در سوره آل عمران نيز پس از آيه هفتم اشاره دارد که راسخان در علم به خداوند مي‌گويند که تو جمع‌کننده مردم در روز قيامت هستي؛ انک جامع الناس ليوم لا ريب فيه؛ بنابراين در سياق آيه هفت آل عمران، قرينه‌اي هست که دلالت داشته باشد، مراد از متشابه، آيات قيامت است.

 

وي با اشاره به اينکه نمي‌توان «تأويل» را به معناي فرجام گرفت، تصريح کرد: آنچه که در آيات و روايات در مورد تأويل داريم اينکه تأويل را به معناي واقعيت به مصداق خارجي گرفته‌اند. در روايت داريم که تأويل برخي از  آيات قرآن آمده اند که عبارت از همان قصص گذشتگان است که تأويل آن به وقوع پيوسته و تأويل برخي از آيات در آينده مي آيد که عبارت از همان حوادث قيامت است  و برخي از آيات تأويلشان در خودشان است که عبارت از همان احکام اند. در احکام، از واقعيات و مصاديقي خبر داده نمي شود؛ بلکه انشاء و ايجاد مي گردد. اينکه مي‌گويد نماز را اقامه کنيد، به اين معنا نيست که نماز اقامه شد، بلکه مي‌خواهد با اين امر نماز را ايجاد کند.

 

نام در ادامه افزود: مرجع ضمير در «تأويله» که در آيه هفتم سوره آل عمران آمده، کل قرآن نيست؛ بلکه «ما تشابه»؛ يعني آيات متشابه قرآن است. تأويل يا مصداق خارجي آيات متشابه را که عبارت از آيات قيامت باشد، هيچ بشري نمي داند و آنها مثل مصداق خارجي آيات قصص نيستند که بشر به آنها آگاهي دارد. بشر هرگز از حقايق اخروي آگاهي ندارد و لذا گفته شده است که «ما يعلم تأويله الا الله؛ تأويل آنها را کسي جز خدا نمي داند. بشر فقط مشابه هاي دنيوي آنها را آگاه است و اين در حالي است که به تصريح آيات و روايات حقايق اخروي هرگز عين حقايق دنيوي نيست.



 


گروه حوزه‌هاي علميه: استاد دانشگاه قم با تقرير جديدي از مسئله اعجاز تاکيد کرد: اگر قائل به اعجاز لفظي قرآن کريم هم نباشيم الهي بودن قرآن و نبوت پيامبر(ص) مخدوش نمي‌شود.


جعفر نام، استاد دانشگاه قم در گفت‌و‌گو با خبرگزاري بين‌المللي قرآن(ايکنا)، در پاسخ به سؤالي در مورد اينکه ما اگر تاريخمندي قرآن را حتي در يک سطح از آن که نظريه شما هم بر آن است بپذيريم در منافات با اعجاز قرآن قرار خواهد گرفت و آن را زير سؤال مي‌برد، گفت: اگر اعجاز زير سؤال برود هيچ مشکلي پديد نمي آيد؛ چنان که سيد مرتضي منکر اعجاز متن قرآن بود.

وي با بيان اينکه سيدمرتضي در زمان خودش، مرجع تام شيعه را داشته است و کم شخصيتي نيست، افزود: ايشان معتقد بود که  متن قرآن، معجزه نيست و همه وجوه بيان شده براي اعجاز را رد کرده و کتابي با عنوان «الموضح عن جهت الاعجاز القرآن» را هم در اين مورد نوشته است.

نام با بيان اينکه وي معتقد است که نظم و فصاحت و بلاغت قرآن، معجزه نيست. وي گفته است که فصاحت و بلاغت را عرب از ابتدا داشته است و چيزي نبوده که در قرآن به ظهور رسيده باشد. فصاحت و بلاغت يعني رسايي و شيوايي بيان که اعراب نيز وقتي با هم حرف مي‌زدند، طوري سخن نمي‌گفتند که حرف هم را نفهمند و قرآن نيز طبق عرف مردم در آن دوره عمل کرده است و مانند عرب، به طور فصيح و بليغ سخن گفته است.

اين استاد دانشگاه اظهار کرد: قرآن براي هدايت انسان نازل شده و اگر طوري حرف مي‌زد که مردم نفهمند، بُعد هدايت قرآن، مختل مي‌شد.


و نظم قرآن نيز قطعا در خطابه ها و اشعار عرب وجود داشته و پديد آوردن يک نظم جديد هم معجزه تلقي نمي شود.مثلا کسي مانند نيما يوشيج که نظم جديدي در شعر ايجاد کرد آيا معجزه کرده است؟.

وي تاکيد کرد: البته صداقت پيامبر (ص) و امين بودن وي براي اثبات حرفش کافي بوده است و بيانات پيامبر (ص) مستقلا حجيت دارد؛ اينکه پيامبر فرمود: بت‌ها را نپرستيد و به يتيمان برسيد و کار زشت انجام ندهيد سواي از تاکيد قرآن، خود سخن وي، حق است و از سوي فردي بيان شده است که در طول زندگي صداقت و امانت وي قابل اثبات است.

نام در پاسخ به اين سؤال که اين سخن شما اين مسئله را به ذهن متبادر مي‌کند که سطح کلام قرآن با کلام بشر آن دوره يکي است؟ بيان کرد: اگر سطح کلام خدا با کلام بشر همسطح نبود چگونه امکان فهم آن براي مردم وجود داشت؛ اگر علم الهي به الفاظ عربي در نمي‌آمد، مردم چگونه بايد آن را درک کنند؛ بنابراين خدا بايد پيام خو را قالب زبان و بياني قابل درک ارائه دهد.

وي افزود: امام باقر (ع) فرمود: هر کسي معتقد باشد که قرآن، مبهم است هم خودش و هم مردم را هلاک کرده است؛ اگر قرآن با زباني غير رسا عنوان شده باشد بعد هدايتگري مختل است.

وي در پاسخ به اين سؤال که شما معتقد هستيد که الفاظ قرآن، وما معجزه نيستند، ولي اگر از لايه ظاهر بگذريم چه وضعي مي‌يابند اظهار کرد: ما اصلا حق نداريم که قر آن را تاويل کنيم؛ زيرا تاويل همان تفسير به راي است و همين ظاهر، مراد بوده است؛ ظاهر همان معنايي است که به ذهن سبقت مي‌جويد؛ ما اگر مطلبي را بگوييم و معناي ظاهر را قصد نکنيم خلاف بلاغت است.

نام در پاسخ به اين سؤال که اگر بياني از معصوم (ع) در ذيل آيه داشته باشيم آيا باز هم تفسير به راي است؟ بيان کرد: تفسير و برداشت ما متکي به روايت نمي‌تواند باشد، زيرا خود قرآن بالذات بايد پيام روشن و فصيح و بليغي داشته باشد و القاي مقصود کند؛ اگر معتقد باشيم قرآن قابل فهم نيست و سخن ائمه بايد آن را بيان کند، شان قرآن را تنزل داده‌ايم؛ يعني نعوذبالله قرآن، هدايت‌کننده نيست و خداوند نمي‌دانسته چگونه سخن بگويد که مردم پيام او را درک کنند، ولي ائمه (ع) مي‌دانسته‌اند.



عدم باور به اعجاز، نافي الهي بودن قرآن نيست



اين استاد دانشگاه قم در پاسخ به اين سؤال که در تعريف سيدمرتضي، آيا الفاظ مراد است يا معرفت قرآني مانند اخبار غيبي؟ اظهار کرد: اخبار به غيب ربطي به زبان قرآن ندارد و مي‌تواند در حديث پيامبر و يا در ميان برخي افراد عادي هم که گاهي پيش‌بيني مي‌کنند باشد؛ ما نمي‌توانيم بگوييم زبان قرآن، معجزه است که سيدمرتضي نيز آن را بيان کرده است.

وي در پاسخ به اين سؤال که اين سخن شما در تنافي با تحدي هم هست گفت: سيدمرتضي در بحث تحدي گفته است که خداوند جلوي مردم را گرفته است، يعني در واقع نظريه «صرفه» را عنوان مي‌کند.

استاد دانشگاه قم در پاسخ به اين سؤال که پس چرا خدا تحدي کرده است بيان کرد: پيامبر، آموزه‌هايي آورده که مخالف عقايد مشرکان در آن دوره بوده است؛ از بت‌پرستي و شرک و ظلم نهي کرده است؛ بنابراين مشرکان اگر بخواهند در حيطه همان باور‌هاي خود حرفي بزنند و شعري بگويند و متني بياورند، در طول تاريخ قبل از اسلام آورده‌اند و حتي افراد زيادي را به خود و عقايدشان جلب کرده‌اند و به تحسين واداشته‌اند و اصولا اعتقادي به پيامبر و آموزه‌هاي او نداشته‌اند که بخواهند وارد حيطه تحدي شوند.

نام در پاسخ به اين سؤال که پس شما معتقديد که آنان کلامي در درجه فصاحت و بلاغت قرآن آورده‌اند اظهار کرد: فصاحت و بلاغت، در علوم بلاغي تعريف شده که بايد عاري از الفاظ نامفهوم و مغلق باشد و از الفاظ مانوس استفاده شود و تکلف و . در آن نباشد؛ يا مفردات در کنار هم رسا باشد و بلاغت نيز يعني شفاف و قابل فهم باشد؛ مگر مردم شفاف و قابل فهم با هم حرف نمي‌زدند؛ اين وجود داشته و طوري نبوده که خداوند قرآن را نازل کند تا مردم از اين الفاظ بخواهند رها شوند.

اين استاد دانشگاه عنوان کرد: بنابراين نمي‌توان گفت: مردم قلمبه و سلمبه با هم حرف مي‌زده‌اند و مقاصد يکديگر را درک نمي‌کردند و رعايت مقتضاي هم را نداشتند؛ اين سخن غلط است و نمي‌توان گفت که قرآن فصاحت و بلاغت را داشته و سخن مردم عرب، نداشته است.

وي در پاسخ به اين سؤال که نپذيرفتن اعجاز قرآن آيا مخل قدسي و الهي بودن قرآن نيست تاکيد کرد: به هيچ وجه؛ ما اگر به صداقت پيامبر باور داريم که داريم و گزارشات تاريخي نيز آن را به خوبي تاييد مي‌کند؛ وقتي ايشان مدعي است که قرآن به پيامبر القاء شد و سخن او نيست همين مقدار براي باور ما کافي است.

وي ادامه داد: البته کساني که نمي‌خواهند اين باور را داشته باشند هر کاري هم بکنيم باور نخواهند کرد؛ معجزه مانند انبياء گذشته هم بياورد باز هم قبول نخواهند کرد؛ خود آيات فرموده که اگر مستقيما از آسمان هم نوشته‌اي آورده شود باز هم اين افراد کافر و منکر، قبول نخواهند کرد.

نام بيان کرد: اين افراد همان طور که برخي از مردم دوره موسي و عيسي (ع) معجزات ايشان را قبول نکرده و آن را افسانه و سحر و جادو دانستند در مورد پيامبر ما نيز همين حکم را مي‌دهند؛ در حالي که اگر انصاف و مروت باشد همان صداقت پيامبر (ص) براي اثبات نبوت و اثبات الهي بودن قرآن، کافي است.

وي افزود: پيامبر به معجزات اقتراحي تن نمي‌دادند، زيرا مي‌دانستند که هرقدر هم از اين دسته معجزات براي مشرکان بياورد آنان قبول نکرده و باور نمي‌کنند.

اين استاد دانشگاه در پاسخ به اين سؤال که آيا اعتقاد به عصري بودن قرآن در تضاد با جامعيت و جاودانگي آن نيست اظهار کرد: آيا شما منکر اين هستيد که حضرت علي (ع) خطاب به مردم کوفه خطابه سر مي‌داده است؟ آيا خطاب به همه مردم جهان بوده است؟ ولي آيا ما کار اشتباهي مي‌کنيم که از خطبه‌هاي ايشان استفاده مي‌کنيم؟.

نام در پاسخ به اين سؤال که قرآن قرار است تا قيامت، کتاب آسماني بشر باشد، ولي نهج‌البلاغه اين طور نيست گفت: ما اگر از باب تاريخي به اين مسئله بنگريم، در اين بعد تفاوتي ميان قرآن و غير آن ندارد؛ مخاطب قرآن کساني بوده‌اند که در هنگام نزول، حاضر و شاهد بوده‌اند، ولي استفاده از اين متون منحصر به آن دوره نيست و هر کسي در هر عصر و دوره‌اي به آن مراجعه کند مشمول هدايت مي‌شود، ولي بخشي از اين متون ديني، در دوره کنوني کارايي ندارد.

وي اظهار کرد: مثلا احکام برده داري در قرآن و روايات آمده است، ولي اين موضوع، چون تقريبا منسوخ شده کاربردي ندارد؛ آيت الله معرفت فرموده اسلام خواسته برده‌داري نسخ شود لذا تمهيد و مقدمه‌چيني کرده و اين کار انجام شده، ولي امروز اين موضوع برداشته شده است.

نام عنوان کرد: البته برخي معتقدند که اين آيات ممکن است در مقطعي مجددا کاربرد خود را داشته باشد، ولي طبق شرايط کنوني، برخي آيات کاربرد دوره نزول را ندارد؛ البته اعتقاد به اين مسئله لطمه به جاودانگي نمي‌زند، زيرا سخن حق جاودانه است، ولي ممکن است در عصري مبتلا به باشد، ولي در دوره ديگري مورد توجه نباشد همان طور که در مورد «نسيء» نيز اين مسئله صدق دارد البته اگر بخواهيم الغاي خصوصيت کنيم که بنده با آن موافق هستم بحث متفاوتي خواهد داشت.

وي در تفاوت ميان تاويل و الغاي خصوصيت نيز گفت: در الغاي خصوصيت، معناي مراد شده با ظاهر آيات ملازمه دارد، ولي در تاويل، معنا بر خلاف ظاهر، حمل شده است.

گروه حوزه‌هاي علميه ــ استاد دانشگاه قم با بيان اينکه راه عملي وحدت برابري حقوق اجتماعي است، گفت: عرصه اجتماعي فضاي تعيين تکليف براي حقانيت يک دين و مذهب نيست. وحدت يعني نپرداختن به اختلافات و تمسک به مشترکات. شهروندان يک کشور، همگي بايد در حقوق اجتماعي برابر باشند و اثبات حقانيت مذهب بايد در سطح نخبگاني و علمي دنبال شود.

جعفر نام


جعفر نام، عضو هيئت علمي دانشگاه قم، در گفت‌وگو با ايکنا گفت: وحدت براساس مشترکات شکل مي‌گيرد و چون مشترکات حتي در ميان يک فرقه مذهبي هم به صورت مطلق وجود ندارد، مراد از وحدت، مطلق نيست.


وي با تأکيد بر اينکه بايد تکثر را بپذيريم تا به وحدت برسيم افزود: وقتي قرآن حتي اهل کتاب را به مشترکات (کلمه سواء) دعوت مي‌کند تکليف وحدت ميان شيعه و سني با اين همه مشترکات روشن است.


استاد دانشگاه قم با اشاره به آيه 48 مائده «لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهَاجًا» بيان کرد: خداوند خواسته است که امت‌هاي مختلفي وجود داشته باشند؛ اگر بر اين باور باشيم که قرار نبوده همه به يک دين و شريعت باشند، اختلافات را خواهيم پذيرفت و آن را وارد عرصه اجتماعي و تعاملات نخواهيم کرد؛ خداوند از امت‌هاي مختلف با هر شريعت و منهاجي که هستند خواسته است تا در کارهاي خير از يکديگر سبقت بگيرند؛ همان طور که فرموده است «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ.» و چون دستورات قرآن جهاني است اين دستور هم براي همه انسان‌ها است.


نام با تأکيد بر اينکه عقايد مختلف نبايد سبب خصومت شود، اظهار کرد: برخي تصور مي‌کنند که دستور قرآن مبني بر «اَشِدّاءُ عَلَي الکُفّار» يعني شديد بودن و خصومت داشتن و نزاع با هر نوع کافري است، در صورتي که مراد کافر حربي است؛ بنابراين وقتي اسلام خصومت در برابر کفاري را که کاري با مسلمين ندارند، نمي‌پسندد، ما چرا بايد بي‌جهت بخواهيم ميان فرق اسلامي تفرقه ايجاد کنيم.


شدت در برابر کافر حربي


استاد دانشگاه قم با اشاره به آيه هفتم سوره مبارکه ممتحنه «عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَکُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً» تصريح کرد: مراد از «الَّذِينَ عَادَيْتُمْ» کفاري هستند که با مسلمانان سابقه خصومت و جنگ داشتند. خداوند فرموده: اميد است که خدا ميان شما و ميان کسانى از آنان که [ايشان را] دشمن داشتيد، دوستى برقرار کند؛ يعني دشمني با کفار حربي هم الي الابد نيست و اگر آن‌ها با شما مقاتله ندارند، شما هم کاري با آنان نداشته باشيد؛ همچنين قرآن کريم فرموده است که «. وَ لَا يَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا.» يعني نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد که عدالت نکنيد، عدالت کنيد.


وي اظهار کرد: گاهي آن قدر دايره وحدت را تنگ مي‌کنيم که وحدت ميان دو نفر هم ممکن نمي‌شود و اين در حالي است که قرآن بر وحدت تأکيد زيادي دارد؛ سب و لعن‌ها به بزرگان فرقه‌هاي مذهبي با روح قرآن سازگاري ندارد و سبب تشديد خصومت ميان مسلمين مي‌شود. متأسفانه برخي افراد مشترکات فراوان شيعه و سني را ناديده گرفته و بر برخي اختلافات دامن مي‌زنند و گاهي برخي آيات را هم بر خلاف ظاهر معنا مي‌کنند تا به مقصود خود برسند.


استاد دانشگاه قم ابراز کرد: موارد اختلاف عقيده ميان شيعه و سني در رابطه افراد هر فرقه مذهبي با خداي خودشان تعريف مي‌شود و ما تنها مي‌توانيم با نشست و برخاست‌هاي علمي عقايد خود را تبيين کنيم، ولي کسي نمي‌تواند اعتقادي را بر ديگري تحميل کند؛ ممکن است پيروان يک فرقه معتقد باشند که با امامت به سعادت مي‌رسند و برخي عقيده ديگري داشته باشند؛ در اينجا بحث بر سر درست بودن و غلط بودن اعتقادات نيست بلکه قرار است مسلمين در کنار هم زندگي کنند و راه آن تأکيد بر مشترکات است.


نام با ذکر اينکه پيروان هر دين و مذهبي ممکن است به تصور خودشان در نزد خداوند حجتي داشته باشند، ادامه داد: بنابراين اختلافات مذهبي و ديني نبايد مبناي تبعيض حقوق و نزاع و درگيري ميان مردم يک کشور يا کشور‌هاي ديگر شود. البته مگر کساني که سر تخاصم داشته باشند. بايد بدانيم خداوند هر کسي را به اندازه عقل او جزا خواهد داد.


راه‌هاي وحدت عملي


وي با بيان اينکه براي رسيدن به وحدت عملي بايد پيروان اديان و مذاهب بتوانند همانند همه مردم از حقوق اجتماعي يکساني برخوردار باشند، تصريح کرد: حتي ايرادي ندارد فردي يهودي بتواند در شوراي يک شهر يا جايي که نياز به تصميم‌گيري ديني نيست، عضو شود. برخي براي دامن زدن به تفرقه ميان شيعه و سني به يکسري احاديث ضعيف و يا جعلي تمسک مي‌کنند که اين کار با قرآن سازگار نيست.


استاد دانشگاه قم در پاسخ به اين سؤال که به هر حال، يک مذهب حق است و حتي در روايات داريم که نماز فرد بدون ولايت، پذيرفته نيست، بيان کرد: عرصه اجتماعي فضاي تعيين تکليف براي حقانيت يک دين و مذهب نيست، وحدت يعني نپرداختن به اختلافات و تمسک به مشترکات؛ بنابراين اگر حتي چنين رواياتي، ضعف سندي و يا متني هم نداشته باشد باز مگر مي‌توانيم با دعوا، حقانيت يک مذهب را ثابت کنيم؟ آيا با کشاندن اين اختلافات به منابر و صحنه اجتماع چيزي اصلاح خواهد شد.


نام در پايان گفت: الان وجود کليسا در تهران پذيرفته شده است، ولي مثلاً براي ساخت مسجد براي پيروان يک مذهب ديگر مجوز داده نمي‌شود يا گاهي مي‌بينيم که يک نفر ممکن است، چون مذهب ديگري دارد نمي‌تواند در استاني مسئول شود؛ به نظر من اين موضوع کمکي به وحدت نخواهد کرد؛ لذا بايد شهروندان يک کشور همه در حقوق اجتماعي برابر باشند و براي اثبات حقانيت يا عدم حقانيت يک دين و مذهب در سطح نخبگاني و علمي اين موضوع دنبال شود.



نحوه مواجهه ديني در برابر حوادث چگونه بايد باشد/


عضو هيئت علمي گروه علوم قرآن و حديث دانشگاه قم بيان کرد: بر کارکردهاي مثبت دين، که با تجارب علمي هماهنگ و قابل اثبات است، تأکيد شده و مي‌تواند جاذبه داشته باشد؛ اما تأکيد بر کارکردهايي مثل شفابخشي دعا يا حل مشکلات طبيعي با دعا که با موارد نقضي روبه‌روست، قابل توصيه نيست، چون چه‌بسا باعث سرخوردگي و دين‌گريزي شود.


جعفر نام، عضو هيئت علمي گروه علوم قرآن و حديث دانشگاه قم، در گفت‌وگو با ايکنا، به ارائه تحليل در زمينه بروز حوادث و بيماري‌ها و نقش دين در مواجهه با آنها پرداخت و بيان کرد: ارتباط دادن اين حوادث و بيماري‌ها با بُعد الهياتي، ديني و مذهبي کار دشواري است و اگر بخواهيم اينطور تحليل کنيم که اين حوادث در اثر گناهان به وجود مي‌آيند، با يکسري تناقض‌ها مواجه مي‌شويم.


وي تصريح کرد: مثلاً اگر بنا را بر اين بگذاريم که اين بلايا بر اثر گناهان صورت مي‌گيرد، مي‌بينيم که در کشورهايي که مذهبي نيستند و خدا را قبول ندارند و از طرفي جناياتي هم انجام مي‌دهند، گاهي اين بلاياي طبيعي و بيماري‌ها، در آن کشورها رخ نمي‌دهد. اگر رابطه‌اي بين مجازات الهي و گناه وجود داشته باشد، بايد در همه موارد صادق باشد و يک تئوري وقتي صادق است که مورد نقض نداشته باشد.


اين عضو هيئت علمي دانشگاه قم افزود: همچنين نبايد بگوييم که اگر استغفار کرديم، بلا دفع مي‌شود، چون در مواردي مي‌بينيم که براي همين رابطه استغفار و دفع بلا نيز موارد نقض وجود دارد. در بسياري از موارد که کم‌آبي وجود داشت و باران نمي‌باريد، عده‌اي از بزرگان نماز باران مي‌خواندند، اما هرگز باراني نباريد و در نتيجه سرخوردگي ديني به وجود آمد.


نام بيان کرد: البته در مواردي نيز دعا مقرون با توفيق بوده است و ما احساس کرده‌ايم وقتي دعا کرديم، شفا يافته‌ايم و يا وقتي نماز باران خوانديم، باران آمده است. اگر بخواهيم تئوري‌پردازي کنيم، اين تئوري نبايد موارد نقض داشته باشد. دعا چنان فرمول مشخصي ندارد که اگر آن را به کار بزنيم، قطعاً نتيجه بگيريم. گاهي دعا مي‌کنيم، اما دعاي خود را نتيجه‌بخش نمي‌يابيم.


وي افزود: اگر شما به آب 100 درجه حرارت بدهيد، آب به جوش مي‌آيد، چون فرمولش مشخص است، اما دعا فرمول مشخصي ندارد و لذا بسا اتفاق افتاده است که کسي دعا ‌خوانده که مشکلش حل شود؛ اما حل نشده است. در نتيجه از دين گريزان شده است. در خانواده‌هاي مذهبي مشاهده مي‌شود که گاهي به فرزند خود گفته‌اند که مثلاً اگر مي‌خواهي در کنکور قبول شوي، دعا کن و او هم دعا کرده و بعد هم قبول نشده و بعد او از دين سرخورده و گريزان شده است؛ به همين دليل اظهار مي‌شود، گره زدن حوادث طبيعي به دين آفت‌زاست و موجب مي‌شود که همين مقدار ديانتي که مردم دارند نيز به کلي از دست برود. شما امروزه ملاحظه مي‌کنيد که برخي از علما و بزرگان ما که مي‌گويند حرم‌هاي مقدس شفاخانه است مورد تمسخر واقع مي‌شوند و حتي ميان خود علماي ما نيز چالش رخ داده است. برخي مي‌گويند در اين موارد بايد تابع علم باشيم و وقتي متخصصان پزشکي مي‌گويند اجتماعات را تعطيل کنيد. ما بايد تعطيل کنيم، اما از طرف ديگر برخي مي‌گويند تعطيلي حرم‌ها و تجمعات مذهبي هتک حرمت است و نتايج منفي براي ديانت دارد.


اين عضو هيئت علمي دانشگاه قم در پاسخ به اين پرسش که نحوه مواجهه ديني با اين حوادث چگونه بايد باشد؟ ابراز کرد: پزشکان مي‌گويند که اگر آرامش رواني داشته باشيد، مي‌توانيد ويروس کرونا را شکست دهيد. حتي برخي‌ها مي‌گويند تأثير عوامل طبيعي و فيزيکي در ابتلاي به ويروس کرونا بسيار اندک است و آنچه تأثير عمده دارد و بيمار را به مرگ مي‌کشاند، اين است که بيمار آرامش خود را از دست بدهد و دچار هراس و استرس شود؛ اما اگر به خودش آرامش دهد و بگويد موفق مي‌شوم و مي‌توانم اين بيماري را شکست دهم، بيماري را شکست خواهد داد. کارکرد مثبتي که دين در اين زمينه مي‌تواند داشته باشد، آرامش‌بخشي به بيمار است. کسي که معتقد و متوکل به خدا و راضي به مقدرات الهي است بهتر مي‌تواند بر بيماري‌اش غلبه پيدا کند و به سلامت برسد.


عضو هيئت مؤسس انجمن علوم قرآن و حديث تصريح کرد: اين رويکرد در ادبيات ديني ما نيز چنين مؤيداتي دارد؛ چنان که در زمينه آرامش بخشي دين آمده است: «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ يعني با ياد خدا دل‌ها آرامش مي‌يابد». کارکرد ديگر دين، عبارت از بازدارندگي از جرم است. اين هم در ادبيات ديني مؤيداتي دارد؛ چنان که آمده است: «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ؛ نماز از کارهاي زشت و ناپسند بازمي‌دارد».


صاحب تأليف «درآمدي بر معناشناسي قرآن» بيان کرد: بر کارکردهاي مثبت دين، که با تجارب علمي هماهنگ و قابل اثبات است، تأکيد شده و مي‌تواند جاذبه داشته باشد؛ اما تأکيد بر کارکردهايي مثل شفابخشي دعا و يا حل مشکلات طبيعي با دعا که با موارد نقضي روبه‌روست، قابل توصيه نيست؛ چون چه‌بسا باعث سرخوردگي و دين‌گريزي شود.


انتهاي پيام


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

باربری /تهران /اتوبار/تهران Judy nowbacklink کاغذ ديواري مهندسی بهداشت حرفه ای بیمارستان شهدای لردگان مدرسه مدیریت فرایند دنیا بدون جنگ اموزش ابتدایی برنامه نویسی c# دوربین مداربسته در تبریز